کد مطلب:125576 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:244

گل روی حسن
باغ زهرا به گل روی حسن چون آراست

نغمه ی شوق از افواج ملایك برخاست



سبزپوشان چمن تا گل رویش دیدند

سرخ گشتند ز خجلت كه نه زیبا رخ ماست



پسر فاطمه گر جلوه بدین سان بكند

زهره در چرخ فرومانده ز نور زهراست



ای ولی عهد علی، ارشد اولاد بتول

كز مدارای تو بنیاد شریعت برجاست،



علم بی حد تو رمزی ست ز دانایی حق

حلم بسیار تو خود آیتی از صبر خداست



صبرها كردی و دندان به جگر بنهادی

كه چنین خون جگریها به ره دوست رواست



عشق در كار تو بی پرده شهادت داده ست

كشته ی صبری و اجر تو فزون از شهداست



ساقی دهر جز از زهر به كام تو نریخت

الله ای زاده ی زهرا ز ثباتی كه تو راست!



دین جد تو بشر را ز بلا باز رهاند

گر چه بهر همه اولاد وی از دهر، بلاست



عیش پاكیزه ی مردان خدا این جا نیست

علم الله كه آسایش عقبی ز شماست



بوستان علی از چون تو پسر سرسبز است

روز میلاد تو شادان دل ارباب وفاست



خانه ای را كه به حسن حسنی آرایند

آشكار از همه دیوار و درش نور صفاست



پای از سر نشناسیم ز شادی كه كنون

جشن در خانه ی اولاد پیمبر برپاست



اثر شوق نهان است كه «ناظرزاده»

هر چه در وصف علی گوید و آلش زیباست





[ صفحه 188]